loading...
M Y L O V E R
Mohammad بازدید : 68 1390/12/27 نظرات (0)

دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟

این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود
هر جا بروی باز گرفتار زمینی

مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافی‌ست ببینی

ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است
ای عشق کجایی که ببینند چنینی

هم هیزم سنگین سری دوزخیانی
هم باغ سبک‌سایۀ فردوس برینی

ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم
در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی

شاعر: فاضل نظری 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    چه مطالبی بیشتر را دوست دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 47
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 55
  • بازدید سال : 121
  • بازدید کلی : 5,370